نقد و بررسی The Walking Dead: Final Season Episode 1

نقد و بررسی The Walking Dead: Final Season – Episode 1: Done Running

"به قلم علی رجبی"

بکش یا کشته شو؛ اولین چیزی که با گفتن کلمه بقا به ذهنمان خطور می‌کند، اما آیا واقعا زنده ماندن در یک دنیای تیره و تاریک همچون دنیای مجموعه The Walking Dead، تنها با کشتن و رعایت قانون مذکور ممکن می‌شود؟ بعد از 3 فصل همراهی با این بازی، می‌توان نتیجه گرفت که زنده ماندن تنها با یک چاقو یا سلاح کمری ممکن نیست؛ بقا مسئله‌ای فراتر از خون است، عواملی چون دوستی، خیانت، عشق، مواردی هستند که مسیر شما را در رسیدن به این مقصود را هموار می‌کنند. با فرا رسیدن شروع آخرین فصل از مجموعه عناوین The Walking Dead، وقت آن است که برای باری دیگر با "کلمنتاین"، تنها میراث باقی مانده از "لی"، در سفری دور و دراز سوی آرمان شهری از جنس آزادی همراه شویم. با ما در نقدوبررسی اولین قسمت از The Walking Dead: Final Season همراه شوید.

شروعی طوفانی؛ بازگشت The Walking Dead به مسیر درست فصل اول

پیش از هرچیز، اگر نگران این هستید که مبادا نبود فایل ذخیره شما از فصل‌های قبل حال به هردلیل باعث می‌شود تجربه شما کمی از لحاظ داستانی، ناقص شود، خبری خوش برایتان دارم. به لطف سیستم جدیدی که سازندگان در ابتدای این قسمت جاسازی کرده‌اند شما می‌توانید یک سری از نقاط عطفی که در گذشته تجربه کرده‌اید را بازسازی کرده و دیگر نگران فایل ذخیره خود نباشید. درواقع این موضوع نه تنها باعث می‌شود که به تجربه یک سری از بازیکنان قدیمی همچون بنده که به فایل‌هایشان دسترسی ندارند، لطمه‌ای وارد نشود، بلکه جا را برای کسانی که فصل‌های دوم و سوم را تجربه نکرده‌اند هم باز می‌کند؛ یک "آنچه گذشت" مختصر را مشاهده کرده، نقاط مهم را ساخته و سپس سراغ اصل کار می‌روید.

بعد از ماجراجویی‌های فصل قبل، "کلمنتاین" باری دیگر با "ای جی" (AJ) همراه شده و آن دو تصمیم می‌گیرند که با یکدیگر در جستوجوی مکانی امن قصد سفر کنند. هرچند که این سفر از همان لحظات ابتدایی مشخص می‌کند؛ پروتاگونیست‌های داستان چندان هم آسوده خاطر نخواهند ماند. با رسیدن به مکانی متروکه در ایستگاه قطار و برخورد با یک تله انفجاری، هر دوی آن‌ها از حال رفته و توسط گروهی جوانان هم سن و سال "کلمنتاین" نجات می‌یابند. آن‌ها دانش آموزان مدرسه‌ای مخصوص جوانان "مشکل ساز" هستند که بعد از فاجعه "زنده شدن مردگان" و متروکه شدن آن مدرسه، از ان بعنوان یک پناه گاه استفاده کرده‌اند. بی‌آذوقه و البته مکانی برای ماندن، "کلمنتاین" تصمیم می‌گیرد که بهترین کار همراهی با آن‌ها و ماندن در آنجاست.از این نقطه، بازی در قبال داستانش ذهن شما را برای دو بخش آماده می‌کند؛ روابط شما با "ای جی" که بر روی شخصیت وی و نحوه برخوردش با وقایع اطراف، تاثیر می گذارد، و رابطه شما با دیگر شخصیت‌های داستان که تاثیر بسیار سنگینی بر مسیر شما خواهند گذاشت، به هرحال داشتن چند تن دوست و حامی در این دنیای تاریک همیشه کمک می‌کند.

آیا بازی توانسته از پس هر دو قشر برآید؟ بله، Done Running در کنار رابطه "مادر و پسری" جذاب "کلمنتاین" و "ای جی"، گروهی از جوانان مختلف، هر یک با پیش‌زمینه داستانی و رویه فکری متفاوت، را معرفی می‌کند که تعامل با هر یک از انان به اندازه دیگری جذاب بوده و در کل، حالتی پیش نمی‌آید که "محض پیشروی داستان" صرفا با هر یک از NPC ها هم کلام شوید بلکه زمینه‌ساز ایجاد علاقه در شما نسبت به هر یک از آنان می‌شود. قسمت اول شباهت بسیاری به شروع فصل اول دارد.

یکی از مواردی که همیشه در حین تجربه چنین عناوین آزارم می‌دهد، این است که اگر یک بازی AAA نباشند، معمولا آنقدر بر روی "حالات صورت و واکنش شخصیت‌ها" کار نمی‌کنند که نتیجه‌اش مصنوعی بودن کنش و واکنش‌هایشان است که البته این اواخر کمتر شاهدش بوده‌ایم و خوشبختانه فصل جدید هم از بابت این مسئله خیال بازیکنان را کمی راحت می‌کند. جز شاید چند موقعیت، تقریبا در تمامی مواقع ما شاهد حالات صورت درست و به جایی از شخصیت‌ها هستیم. شایدی این سخت گیری کمی عجیب بنظر بیاید اما تصور اینکه یک فرد در مقابل مرگ شخصی عزیز شبیه یک مترسک خود را جلوه دهد انقدر آزاردهنده است که بر روی قضاوت کلی شما نسبت به بازی تاثیر به سزایی بگذارد.

فراتر از یک Walking Simulator؛ مینی گیم‌ها و انتخاب‌هایی که محض دکور نیستند

مطمئنا کسی حاضر نیست محض حرف زدن، دیدن کات سین و عواقب انتخاب‌های اندکش، این مقدار پول بدهد و بازی بخرد. همیشه انتظار می‌رود که در کنار اصول یاد شده، یک سری جوانب "گیم پلی" و چیزهایی باشند که نقش شما را بیشتر از یک "کلیک کننده" نشان دهند. برای مثال کاری که Life is Strange کرد. آیا ما شاهد چنین اصولی در این فصل هم خواهیم بود؟ آری. کشتن زامبی‌ها به لطف انیمیشن‌های جدید و کمی تعامل "دکمه ای" بیشتر، رضایت بخش‌تر از گذشته شده است، هرچند که مثل قدیم این کشتن فقط مختص صحنه‌های بخصوصی است که از قبل تعیین شده و شما نمی‌توانید آزادانه دست به مبارزه بزنید و از سمتی دیگر، کماکان هنوز وابسته با QTE هستید، البته این چیزی است که باید از اینگونه عناوین انتظار داشت به هرحال. اما بحث فقط کشتن نیست، در وهله‌های مختلفی از بازی چندین مینی پازل یا چالش‌های ریز هم وجود دارند که علاوه بر ایجاد تعامل و حس "گیم پلی" بیشتر، باعث می‌شوند که شما بخواهید یک قسمت را چند بار انجام بدهید و اینگونه تمامی ان پازل‌ها را امتحان کنید. مثلا در یک نقطه از بازی بسته به انتخابتان، می‌توانید به شکار پرداخته یا ماهی‌گیری کنید، موردی که بسیار از ان استقبال می‌شود.

از دیگر نکات مثبت می‌توان به تاثیر کافی انتخاب‌های شما در طول بازی اشاره نمود، دیگر صرفا به دیالوگ‌های ساده برنخواهید خورد، رفتار شما، صحبت‌هایتان و تک تک سخنان شما تاثیر لازم را بر محیط و شخصیت های اطراف خواهند گذاشت. سازندگان متوجه شده‌اند که اگر انتخابی از سوی بازیکن صورت گیرد، وی انتظار خواهد داشت که بعدها عواقبش را ببیند حال چه خوب و چه بد؛ نسبت به آن احساسی داشته باشد و خود را بخشی از آن پلات بداند، بدین منظور کارهای شما در این قسمت دیر یا زود عواقبی خواهند داشت و باری دیگر مثل گذشته، بازی کردن لازمه دقت و تفکر است. البته با وجود گفتن این موارد، و چیزی که بالاتر به ان اشاره کردیم یعنی بلوغ شخصیت "ای جی"، لاقل تا پایان این قسمت شاهد تغییرات وسیعی در شخصیت "ای جی" نیستیم و مهم نیست که چه رفتاری به وی دارید، او کماکان رفتاری مونوکرومیک و ثابت را دارد، به جز 2 موقعیت که خود شاهدش خواهید بود. امید می‌رود که این پسر بچه با گذشت زمان از رفتار شما تاثیر گرفته و بسته به اینکه شما چه واکنشی نشان داده‌اید، عوض شود.

تنها نکته باقی مانده دیگر از بخش گیم‌پلی، اشاره به بخش جدیدی است موسوم به "Collectibles" یا وسایلی که در حین بازی جمع اوری می‌کنید. از الان می‌توانید با جمع اوری یک سری وسایل متشخص به تزئین اتاق شخصی‌تان بپردازید که مورد جالبی است.

بازسازی بصری؛ Telltale بدنبال ارتقای کیفیت فنی

شاید بتوان اینگونه توجیه کرد که "این سبک بسیار مخصوص گرافیک عناوین Telltale است و نمی‌توان خرده ای بر آن گرفت، مثل Borderlands"، اما واقعیت آن است که حتی Borderlands هم با گذشت زمان، موتور گرافیکی و کیفیت افکت‌های بصری خود را ارتقا داد و نخواست که در یک قدم ثابت بماند. Telltale هم بنظر می‌رسد که قصد چنین کاری را داشته باشد و پس دیدن و بررسی کیفیت بصری و هنری اولین قسمت فصل جدید، می‌توانم بگویم که ان‌ها واقعا کارشان را خوب انجام داده اند. طراحی بازی کمی از حالت "تماما کامیکی" خود در آمده و ما شاهد تنظیمات گرافیکی خوبی مثل Depth of Field یا Ambient Occlusion هستیم تا رنگ‌ورویی تازه به چهره گرافیکی این بازی ببخشند.

"پینیاتا با طعم زامبی!"

"پناهگاه یا جهنمی جدید؟"

"شام دور همی بعد از کشتن صدها زامبی؛ نعمتی گران بها"

"رومئوی این فصل، لوییس"

"امیدوارم رفتار مادرانه کلمنتاین بر روی شخصیت ای جی بعدها تاثیر به سزایی بگذارد"

نکات مثبت:

داستان درگیرکننده

تعامل با شخصیت ها لذت بخش است

گیم پلی بازی به میزان لازم افزایش یافته

بهبود چهره فنی بازی

تاثیرگذاری انتخاب های شما بر روند بازی

نکات منفی:

تغییراتی که در ای جی نیاز داریم در این قسمت دیده نشده اند

کماکان وابسته بودن مبارزات بازی به QTE

سخن آخر

با گذشت این همه زمان، سرانجام به فصلی درخور برای مجموعه The Walking Dead رسیدیم، بعد از عملکرد نسبت خوب فصل دوم و متوسط فصل سوم، فصل جدید آمده که طوفانی برپا کند و شما را برای Grand Finale این مجموعه آماده کند؛ آیا "کلمنتاین" از پس تمامی موانع آینده برخواهد آمد؟ چه بر سر "ای جی" می‌آید؟ همه این‌ها را در قسمت‌های باقی خواهیم فهمید.

Verdict

After a long time, The Walking Dead series has finally recieved the long waiting worthy sequel. passing beyond the slightly well made 2nd season and the mediocre third one, The Final Season prepares you for the grand finale; Will Clementine survive through the future hardships? What will happen to AJ? All will eventually be revealed

Score: 9 – PC Version

CopyRight Original Article منبع اصلی و رعایت قانون کپی رایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *