راهنمای جامع دنیای Marvel’s Spider-Man: قسمت اول – ابرشرورها

0

اگر شما هم از نزدیک شدن به روز انتشار عنوان Marvel’s Spider-Man هیجان‌زده شده‌اید باید بدانید که تنها نیستید؛ بازگشت قهرمان محبوب دنیای Marvel بعد از یک دوره طولانی ان هم به این شکل باید هم هیجان داشته باشد! اما در کنار این هیجان، یک سری سوالات هم پیش امده است. برخی جویای این هستند که شخصیت‌های جدیدی که هرگز ان‌ها را پیش از این ندیده بودیم دقیقا که هستند و چگونه به این بازی راه یافتند؟ امروز من قصد دارم که راهنمایی جامع در قبال شخصیت‌های داستانی این بازی را برایتان تدارک دیده و شما را در شناخت بهتر هر یک از آنتاگونیست‌های جدید و شایدی هم پروتاگونیست‌های بازی، کمک کنم. با پردیس‌گیم در راهنمای جامع عنوان Spider-Man همراه شوید.

داستان بازی از چه قرار است؟

سازندگان برای داستان این نسخه، تصمیم گرفته‌اند که متدی عکس تقریبا اکثر عناوین قبلی تدارک بینند؛ دیگر خبری از مرگ عمو بن نیست، شاهد ریشه‌ها نخواهیم بود و لپ کلام این است که "پیتر پارکر" این بازی یک Spidey با تجربه و پخته است، بنابراین دیگر (خوشبختانه) وقت خود را پای دیدن مرگ هزارم عموی عزیزمان در داستان هدر نداده و یک راست سراغ قهرمان بازی می‌رویم! پلات بازی حدود 8 سال بعد از گزیده شدن "پیتر" توسط عنکبوت رادیواکتیوی که در اردوی علمی به آن برخورد می‌گذرد، وی هم اکنون مشغول تحصیل در علوم آزمایشگاهی بوده و در آستانه فارغ‌التحصیلی است. داستان بازی در وهله زمانی خاصی قرار دارد، تقریبا کمی بعد از شکست "کینگ پن"، از دشمنان دیرینه "پیتر"، گروهی جنایت‌کار موسوم به Inner Demons شهر را فرا می‌گیرند که قدرت‌های فوق انسانی دارند. "پارکر" متوجه می‌شود که این‌ها زیر دست یکی دیگر از چهره‌های محبوب شهر کار می‌کنند؛ "مارتین لی"، ملقب به "مستر نگاتیو". و اینگونه فصلی دیگر از داستان‌های همسایه همیشگی شهر نیویورک، مرد عنکبوتی، شروع می‌شود.

با اکثر ابرخبیثان این نسخه آشنا نیستم! آن ها را معرفی کن

در ابتدای امر به معرفی مختصر و مفیدی از هر یک ابرشرورهای بازی خواهیم پرداخت، زیرا به واسطه انتشار مجله‌های مصور آنقدر داستان و پس زمینه دارند که نمی‌شود همه آن‌ها را در یک مقاله اطلاعاتی قرار داد؛ سعی می‌کنم که تا حداکثر میزان ممکن مسائل مهم را برایتان پوشش دهم.

1- Mister Negative / Martin Li

قبل از آنکه به جایگاه فعلی خودش برسد، "مارتین لی" از اعضای گروه جنایت کار Snakeheads در چین بود که مدیریت "تبادل نیروهای انسانی" را بر عهده داشتند و افراد بی‌گناه را به منظور انجام اعمال مختلف، تجارت می‌کردند. کاتالیست ورود وی به یک زندگی جنایت کارانه، شخص Silver Fang، "شن کوینگاهو"، بود. در نقطه‌ای نامشخص از زمان، این مرد تصمیم می‌گیرد با ورود به امریکا، گروه شخصی خود را در شهر نیویورک، منطقه Flushing، تشکیل داده و "رییس خودش شود". نام "مارتین لی" درواقع از یکی برده‌های چینی می‌آید که در راه رفتن به آمریکا و پیوستن به همسرش، جانش را از دست می‌دهد؛ مستر نگاتیو از این فرصت استفاده کرده و به قصد ایجاد هویتی جدید برای خود، نام "مارتین لی" را می‌دزدد. اما صورت کلی وقایع آنطور که وی انتظار داشت پیش نرفت؛ درنهایت گروه‌اش توسط خانواده جنایت کار "Maggia" کشته شده و خودش هم توسط یکی از اعضای اصلی این خانواده یعنی Silvermane، به دست یک شیمی‌دان مجرم با نام "Simon Marshal" سپرده می‌شود.

"سیمون" دارویی را تدارک دیده بود تا بوسیله آن اعضای ابرانسانی برای این خانواده بسازد، با اینکه اغلب موارد آزمایشگاهی نتایج مرگ باری داشتند، سه شخص بطور معجزه واری از این آزمایش موفق بیرون آمادند؛ "تایرون جانسن"، "تندی بوون" و "مارتین لی". دو شخص اول را ما بعدها با عنوان Cloak و Dagger خواهیم شناخت که بیشتر فعالیتشان در قبال دنیای مردان اکس است، اما ماجرای "مارتین لی" تازه شروع می‌شود. بوسیله این دارو وی به قدرت‌های تاریکی و روشنایی دست می‌یابد و به همین تناسب هم شخصیتش دو تکه می‌شود؛ نیمه مهربان "مارتین" و نیمه خبیث "مستر نگاتیو". وی بعد از خرید چند سیاست‌مدار شهروندی رسمی خود را خرید و دیگر یک مهاجر غیرقانونی به حساب نیامد. بعد از کسب قدرت، به نابود سازی گروه Snakeheads در نیویورک پرداخته و کنترل گروه White Dragons را بدست می‌گیرد. نیمه مهربان "لی" باعث شد که در مراکز مختلف شهر، آشپزخانه‌های مردمی را تحت عنوان F.E.A.S.T. تشکیل دهد (جایی که عمه پیتر در آن داوطلب برای کار شد)؛ این مراکز علاوه بر آذوقه و مکان، داروهای درمانی هم ارائه می‌داد که همگی از قدرت بی‌پایان "لی" سرچشمه می‌گرفتند، جا دارد اشاره ریزی بکنم به ماجرای درمان شدن سرطان "ادی براک" و ماجرای تشکیل سمبیوت Anti-Venom. و در کفه دیگر، "مستر نگاتیو" قصد فراگرفتن امپراطوری جنایت شهر را داشت که خب اینجاست که "پارکر" وارد عمل شده و شروع به خراب کردن نقشه های او می‌کند.

2- Kingpin / Wilson Fisk

"ویلسون فیسک" در یک خانواده فقیر بدنیا آمده است، وی در کودکی خود را یک "بچه چاق بدون شهرت" می‌دانست که با شروع فعالیتش در زمینه بدن‌سازی زندگی اش دگرگون شد. او اولین قتل را در سن 12 سالگی انجام داد و بعد از این ماجرا، تصمیم می‌گیرد که در هرکاری که در آن شروع به فعالیت می‌کند، بهترین باشد و باور قوی داشت که داشتن یک بدن تنومند در دنیای جرم‌وجنایت بسیار مهم است. ورزش اصلی وی، هنر رزمی "سومو" است. بعد از قدرت کسب کردن، متوجه این موضوع می‌شود که در کنار قدرت، دانش و هوشمندی هم لازم است و از انجایی که فقیر بود، تصمیم به خودآموزی کردن می‌گیرد؛ اغلب کتاب قرض می‌گرفت یا حتی می‌دزدید و خود را پرورش می‌داد. با گذشت زمان، علاقه وی به سیاست روز به روز افزایش یافته و درنهایت می‌فهمد که کلید موفقیت، حرکات سیاسی در کنترل و هدایت گروهک‌های جنایت کار است. اولین شغل رسمی وی، نگهبان شخصی شدن رییس مافیا، "دون ریگولتو"، بود. در این زمان هم بود که "ویلسون" با "مایلز مورالز" (البته نسخه دنیای 616، با مایلز قهرمان و فعلی داستان که ریشه‌اش از دنیای 1616 است اشتباه گرفته نشود) آشنا شده و در زندان حتی به "فیسک" برای آزادی کمک می‌کند. درنهایت امپراطوری وی کم کم شروع شده و شخصیت "کینگ پن" درنهایت شکل می‌گیرد، کسی که می‌دانیم "اسپایدرمن" با احتیاط فراوان با او برخورد می‌کند زیرا که همچون "مارتین لی" یک چهره اجتماعی خوب دارد و حتی در زمینه‌هایی فعالیت قانونی راه انداخته است.

3- Electro / Maxwell Dillon

زندگی "مکس ول" از جمله مواردی است که باعث شد بعد نقطه عطف مهمش به یک جنایت کار تبدیل شود. وی فرزند "جاناتان دیلن" و "انیتا دیلن" است. خانواده‌اش بخاطر مسائل کاری پدرش دائم از نقطه با نقطه دیگر می‌روند برای همین آن‌ها کماکان آرامش خاطر ثابتی نداشتند. پدر "مکس ول" یک روز با زنی ناشناس پا به فرار گذاشته و مادر و فرزندش را تنها می‌گذارد، این مسئله باعث می‌شود که مادرش نسبت به پسرش بسیار حساس باشد، طوری که در ادامه تحصیل پسرش سوی دانشگاه، یک مانع بزرگ می‌گذارد؛ وی به پسرش دروغ می‌گوید که قبول نشده و او را تشویق به پیدا کردن یک شغل در رابطه برق می‌کند. شغلش خوب بود اما درآمد بسیار کمی داشت، در همین زمان بود که "مکس ول" با "نرما"، کارمندی در مکان کارش، آشنا شده و درنهایت با یکدیگر ازدواج می‌کنند. این ازدواج بدلایل عدم رضایت "مکس ول" برای پیدا کردن وضعیتی بهتر و تحصیلات، همچنین نبود پول کافی در زندگی، بهم خورده و همسرش همچون پدرش با مردی ناشناس پا به فرار می‌گذارد که نتیجه‌اش شکست فکری این جنایت کار است. عقاید او عوض می‌شود، فکر می‌کند که همه چیز را می‌شود با پول کنترل کرد و این اولین قدم در ایجاد خساست و زیاده خواهی در شخصیتش می‌شود.

یک روز که وی مشغول کار بر روی یکی از دکل ‌ای برق بود، ناگهان مورد اصابت یک رعد بزرگ قرار گرفته و به پایین سقوط می‌کند که حاصل مرگش می‌شود، هرچند مرگ ظاهری‌اش. در این پروسه وی تحت تاثیر یک میدان مغناطیسی عجیب قرار گرفته که باعث می‌شود ساختار مولکولی بدنش حرارت بسیار بالا را تحمل کند و همچنین بتواند برق را به راحتی از خود عبور دهد. اینگونه شخصیت "الکترو" شکل می‌گیرد، ابرشروری که می‌تواند برق را کنترل کند.

4- Rhino / Aleksei Systevich

"الکسی سیستویچ" همچون دیگر اعضای مافیای روسی بدنبال شهرت، پول و قدرت سریع بود، بدین منظور زندگی جرم و جنایت را انتخاب می‌کند که سریع‌ترین راه است. این رویه فکری‌اش باعث می‌شود که طمع کرده و بدست دو دانشمند با نام‌های "ایگور" و "جورجی" مورد ازمایش قرار گیرد. بعد از انجام عملیات‌های شیمی درمانی مختلف، به قدرت‌های ابرانسانی دست می‌یابد و زره "کرگدن" را به تن می‌کند که درنهایت با بدن عادی‌اش پیوند می‌خورد. دلیل اینکه وی برای این عملیات انتخاب شده؟ ساده است؛ قدرت بالا و احمق بودن بی‌نهایت.

6- Scorpion / MacDonald Gargan

"مک گارگان" شاید بتوان گفت کمی بدشانس بوده که وارد چنین زندگی شده است. وی در گذشته یک کارگاه شخصی بوده که توسط "جی جی جیمسون"، رییس روزنامه "بیوگل"، استخدام شده تا بفهمد که چگونه "پارکر" چنین عکس‌های خوبی از مرد عنکبوتی می‌گیرد، هرچند که به واسطه حس عنکبوتی "پیتر" همیشه موفق در مخفی نگه داشتن هویت خود بود. بعد از این ماجرا، "جیمسون" به او 10 هزار دلار پول می‌دهد که زیر نظر ازمایش‌های مختلفی رود که قدرت‌های حیوانی به انسان می‌دهد؛ نتیجه این آزمایش کسب ابرقدرت‌های حیوانی و خلق‌و‌خوی یک شخصیت عقرب مانند بود که البته باعث شد وی روان‌وعقلش را هم از دست دهد و به شکار عنکبوتی قهرمان بپردازد.

6- Vulture / Adrian Toomes

پدرومادر "ادرین" در سن کودکی‌اش از دنیا رفتند. او توسط برادر بزرگترش "مارکوس" بزرگ شد و کمی بعدتر در مدرسه بعنوان یک نابغه شناخته شد؛ برادرش بعدها در یک تصادف جراحات شدیدی پیدا کرده و درنهایت "ادرین" از او مراقبت می‌کند. وی بعدها با همکار خود، "گرگوری بستمن"، کارخانه Bestman and Toomes را تشکیل می‌دهد، یک کارخانه‌جات ابزار الکتریکی. در این برهه زمانی، "توومز" اولین دستگاه برقی پرنده خود را می‌سازد که به انسان امکان پرواز کردن را می‌دهد. در این بین، همکارش یعنی "بستمن" هم در حال اختلاص از کمپانی بود پس به منظور مواجه شدن با وی، "ادرین" تصمیم به حمله کردن می‌گیرد، جایی که متوجه می‌شد این دستگاهش در مرور زمان قدرت‌های فیزیکی‌اش را افزایش می‌دهد. مدت‌ها می‌گذرد و او همینطور بیشتر و بیشتر قدرت می‌گیرد و درنهایت هویت "کرکس" را بر می‌گزیند. بعد از انتقام گرفتن از همکار سابقش، زندگی جنایت کارانه‌اش شروع می‌شود.

7– Shocker / Herman Schultz

"شولتز" خانواده‌اش در سنین کودکی از دست داد و بعد از ان به جرم‌وجنایت روآورد، اما متوجه شد که واقعا در ان مهارت خاصی ندارد و دائم دستگیر می‌شود. وی بعدها در یک دزدی از بانک دوباره دستگیر شده و به یک کارگاه زندانیان فرستاده می‌شود، جایی که دستکش‌های خاصی را می‌سازد تا بوسیله آن‌ها امواج محکمی را به سمت دشمنان خود بفرستد، آنقدر محکم که خودش هم مجبور بود یک لباس مخصوص و سنگین به تن کند. در اولین فرارش از زندان بوسیله این دستکش‌ها، با قهرمان ما روبه رو می‌شود که بقیه‌اش هم می‌توان حدس زد.

8- Otto Octavius / Doctor Octopus / Superior Spider-Man

یکی از پرحاشیه‌ترین ابرشرورهای دهه، دکتر اختاپوس. وی در کودکی توسط مادری مهربان و پدری خشمگین بزرگ شد؛ در دوران جوانی‌اش دائم توسط پدرش مورد ازار قرار می‌گرفت و مادرش را هم اذیت می‌کرد، مسئله‌ای که باعث می‌شود او نسبت به پدرش تنفر داشته باشد. بعدها در دانشگاه صنعتی M.I.T. قبول می‌شود و در همان دوران هم پدرش در یک سانحه کشته می‌شود. نبوغ‌اش باعث می‌شود در کلاسش اول شده و به یک محقق اتمی تبدیل شود. در این دوره عاشق همکارش، "مری اندرس" می‌شود، البته رابطه‌اش چندی طول نمی‌کشد که بهم می‌خورد زیرا مادرش مخالف بود، غافل از اینکه مادرش هم خود با یک مرد دیگر درحال قرار گذاشتن بود و این مسئله خشم "آتو" را بیشتر کرده و درنهایت، منجر به یک دعوای سهمگین می‌شود، دعوایی که در آن مادرش سکته قلبی می‌کند و می‌میرد. این مسئله تمرکز فکری‌اش راز از وی می‌گیرد و حین یکی از ازمایش‌هایش، به اشتباه خود توسط رادیواکتیویتی مورد ضربت قرار گرفته و تغییرات مغزی می‌پذیرد؛ حال او می‌تواند دست‌های مکانیکی را با ذهنش کنترل کند اما در همین حال ذهنش روانش را از دست داده و به یک جنایت کار تبدیل می‌شود.

در سال‌های اخیر، "دن اسلات" نویسنده سابق کامیک‌های مرد عنکبوتی کاری می‌کند که "اتو" ذهن خود و پارکر را عوض کرده و بدین واسطه، پارکر در بدن فرتوت و ضعیف او کشته شود؛ "اتو" به "مرد عنکبوتی برتر" تبدیل می‌شود و برای مدتی هم می‌ماند که البته درنهایت هوشیاری پیتر پیروز میدان شده و بدنش را بدست می‌گیرد، ماجرایی که امروز نمی‌توان همه‌اش را گفت!

9- Taskmaster / Tony Masters

"تونی مسترز" از جمله ماموران سازمان اطلاعاتی S.H.I.E.L.D. بود که به واسطه یکی از آزمایش‌های مرتبط با سرم "ابرسرباز" (فرمول مشابه در بدن کاپیتان امریکا / استیو راجرز) قابلیت مخصوص موسوم به "ریفلکس‌های فوتوگرافیک" بدست آورد. بوسیله این قابلیت، وی می‌تواند حرکات بدنی و ذهنی دیگر افراد را در نظر داشته و حتی ان‌ها را کنترل کند. این مهارت ویژه فقط یک قیمت داشت؛ از دست دادن خاطرات خودش بخاطر جایگزین کردن خاطرات بقیه که در نهایت منجر به فراموش کردن همه چیز، از جمله همسر و سازمانش می‌شود. همسرش برای راهنمایی وی، هویتی دومی برای خودش تشکیل می‌دهد و وی را به یک مامور دوگانه در دنیای جنایت کاران تبدیل می‌کند، که البته این یعنی Taskmaster هم هدفش هرچه بوده باشد درنهایت یک جنایت‌کار و ابرشرور دیگر است.

خب این شد بخش ابرشرورهای داستان، بقیه پس چه؟!

این مقاله معرفی قرار است دو قسمتی باشد و ما در این قسمت، به معرفی ابرشرورها پرداختیم. در قسمت بعدی به معرفی شخصیت‌های باقی مانده می‌پردازیم که یا نیکوسرشت هستند و یا عادی. امیدوارم که مقاله فوق به قدر کافی برایتان مفید واقع شده باشد، تا قسمت بعدی بدرود!

—————————————————–

616: در دنیای کامیک‌ها ما میزبان دنیاهای موازی بسیاری هستیم که بعضا به داستان‌هایشان، به دلایل مختلف، پرداخته می‌شود، اما در این بین 2 دنیا هستند که "اصل کار" ماجرا محسوب می‌شوند؛ دنیای 616 که دنیای اصلی قهرمانان به حساب میاد و از اول بوده، و دنیای 1616، دنیای نسخه Ultimate تمامی قهرمانان.

CopyRight Original Article منبع اصلی و رعایت قانون کپی رایت